ثبت نام

محسن چاوشی: “شهرزاد” راوی شهرزاد بود و “امیر بی‌گزند” راوی محسن چاوشی

۳
ب
2محسن چاوشی: “شهرزاد” راوی شهرزاد بود و “امیر بی‌گزند” راوی محسن چاوشی
صحبت های محسن چاوشی از «شهرزاد» تا «امیر بی گزند»
پارس نوا: چاوشی امروز دیگر چاوشی آلبوم های ˝پاروی بی‌قایق˝ و ˝پرچم ســفید˝ نیست؛ او بعد از انتشار قطعه ˝کجایی˝ بر روی سریال ˝شــهرزاد˝، به خواننده‌ای در تراز ملی تبدیل شد و صدایش را میلیون‌ها نفر در ایران و دنیا می‌شناسند.

احتمالاً این آخرین و قطعاً اولین گفت‌وگو با محسن چاوشی پس از انتشــار آلبوم “امیر بی‌گزند” باشــد؛ آلبومی که هنوز چند روز از انتشارش نگذشته، فروش قانونــی و دانلود غیرقانونی‌اش رکوردشــکن بوده‌اند.

آن‌هایی که هوادار چاوشــی هستند، می‌گویند در صدا و قطعات او گاه، رازی نهفته اســت که به قول سنت اگزوپری، شــنونده را ناچار به فرمان پذیری و گوش کردن هزارباره این صدای تلخ می‌کند؛ اما چاوشی امروز دیگر چاوشی آلبوم‌های “قایق بی پارو” و “پرچم ســفید” نیست.

او بعد از انتشار قطعه “کجایی” بر روی سریال “شــهرزاد”، به خواننده‌ای در تراز ملی تبدیل شد و صدایش را میلیون‌ها نفر در ایران و دنیا می‌شناسند. چنین مختصاتی، انتشار بلافاصله یک آلبوم را پیچیده می‌کند، چه در انتخاب ترانه‌ها و چه در نوع ســاخت موزیک. امــا چاوشــی خواننده‌ای تجربه‌گر است و نشان داده که هیچ‌وقت یک مســیر را دو بار نمی‌رود؛ بنابراین بعید نیست کســانی که با قطعات چاوشی در ســریال “شــهرزاد”، ارتباط عاطفی عمیقی برقرار کرده بودند، از شــنیدن آلبوم “امیر بی‌گزند” جا بخورند؛ چه، دنیایی پیش روی آن‌ها قرار گرفته، متفاوت از دنیایی که انتظارش را داشتند؛ اما با کمی فاصله، شنیدن دوباره و چندباره آلبوم جدید چاوشی، “کمند احسان” را مجدداً بر “گردن” مخاطب می‌اندازد و او درمی‌یابد که انتخاب ترانه‌ها، ســاخت موزیک و نوع صدای چاوشی در این آلبوم چرا چنین است و از ظن خود یار صدای خواننده می‌شود.

از این دریچه، خواننده ما، در اوج محبوبیت، هنوز این جرئت را دارد که ریســک کند؛ موضوعی که بســیاری از خواننده‌های پاپ مطرح کشور از ورود به آن ســر باز می‌زنند و ترجیح می‌دهند همانی باشند که به طور اتفاقــی یک بار در جامعه به آن‌ها توجه شــده. این گفت‌وگو، اگرچه به بهانه آلبــوم “امیر بی‌گزند” با چاوشی انجام شده؛ اما سمت‌وسوی یک گفت‌وگوی مستقل را هم دارد؛ چون بیش از هر چیز، قصدمان این بوده که ذوق و سلیقه خواننده‌ای را بشناسیم که کمتر با مطبوعات و رسانه‌ها سر گفت‌وگو دارد.

معمولاً برای هنرمندانی که با یک اثر گل کرده‌اند، انتشار اثری دیگر بلافاصله بعد از آن، ریسک بالایی دارد، آلبوم تازه‌ای از شــما منتشر شده و می‌خواهم به عنوان اولین سؤال حس درونی شما را درباره آن بدانم، آیا این ریسک شامل حال شما هم بود؟ نگران نبودید از اینکه نتوانید به رکورد “کجایی” برسید؟

در وهله اول در پاســخ به سؤال شما باید بگویم که هویت و ذات این دو اثر با هم تفاوت بســیاری دارد. به هر صورت آثاری که برای ســریال “شهرزاد” تولید شد، بر اساس اصول، قواعد و منطقی که بر سریال حاکم بود، ساخته و در قالب سریال یا به عنوان کلیپ آن منتشر شد و در واقع به شــکلی سفارشــی بود که البته من شکل و شیوه این ســفارش را که از قالب فیلم بیرون می‌آمد، دوست داشتم و این را قبلاً هم گفته‌ام؛ اما درباره ریسکی که می‌گویید؛ فکر می‌کنم برای هرکــس می‌تواند این ریســک وجود داشته باشد؛ اما آمار بالا و رکوردهایی که ترانه‌های “شهرزاد” زدند، هیچ‌وقت برای من نگران‌کننده نبــود؛ چون با این اتفاقات آشــنا هســتم و بدون اینکه درگیر و به گفته شما نگران شوم، سعی می‌کنم که روی کارهای بعدی‌ام تمرکز کنم. “شهرزاد” راوی شهرزاد بود و “امیر بی‌گزند” راوی محسن چاوشی

1در آلبوم تازه، ما با شــما نه فقــط در مقام یک خواننده، بلکه در مقام یک آهنگســاز هم مواجهیم و اتفاقاً آهنگ‌هایی که ساخته‌اید، تم‌های تازه‌ای در خود دارد، یک جور رنگ‌آمیزی شــرقی در بعضی از آهنگ‌ها به گوش می‌رسد که کمتر در موزیک ایرانی جایی برای خود داشــته. این تجربــه از کجا آماده است؟ محسن چاوشی چطور به این ترکیب رسیده؟

اولاً خوشــحالم که شــما ایــن درک و دریافت را از این تم‌ها داشته‌اید و این فضــا را حس کرده‌اید. در این آلبوم ســعی شد از تم‌های مختلفی اســتفاده شود، از شــرق تا غرب، از گوشه‌های مختلف و نواهای بومی و فولکلور ایران تا کشــورهای دیگر. شــاید یک بخش آن به این دلیل باشــد که خود من اصولاً موزیک‌های روز دنیا را زیاد گوش می‌کنم و علاوه بر گوش دادن، ســطح کیفیــت و ارزش هنری آن‌ها هم برایم مهم اســت. آن‌ها هم مولانا می‌خوانند و اگر صــدای خواننده را در نظر نگیریم، باید بــه این نکته توجه کنیم کــه در تنظیم‌ها و آهنگ‌سازی‌هایشان چه می‌کنند و از چه کیفیت و دانشــی بهره می‌برند. اتفاقاً من فکــر می‌کنم خیلی از موزیک‌هایی که در ایران تولید می‌شوند صدای بهتری از موزیک‌هایی کــه در اروپا و آمریکا تولید می‌شوند دارند، یا حداقل دست کمی از آن‌ها ندارند. از روز اول که برای این آلبوم روی شــعرهای مولانا کار می‌کردم، دلم می‌خواست مرزها حداقل در اجرای شعر مولانا برداشته شود؛ همان‌طور که خود مولانا مرزی ندارد و تمام جهان شیفته او هستند. موسیقی، زبان مشترک همه دنیاست و اگر شما اشراف داشته باشید، حتماً می‌توانید جایی برای خودتان در این زبان مشــترک پیدا کنید؛ حال هرکس به اندازه و نوعی و بر اساس قدر و تجربه‌اش

آلبوم تازه کمی هم با تأخیر بیرون آمد، علت آن چه بود؟ پای مسائل فنی در میان بود یا چیزی دیگر؟

بیشتر فنی بود. خوشبختانه با تیمی کار کردم که به اندازه یا حتی بیشــتر از من در این کار از خود وســواس نشان دادند و ســعی کردیم نهایی‌ترین شکل ممکن را به مردم عرضه کنیم. واقعاً اگر قرار باشــد شما آلبومی را سرهم‌بندی کنید و بیرون بدهید، دو هفته بیشتر وقت نمی‌برد؛ اما اگر قرار باشــد ریزبه‌ریز و نُت به نُت از صبح تا شــب درگیر آهنگ‌ها باشــید، این تأخیرها طبیعی به نظر می‌رسد. “امیر بی‌گزند” برای من آلبومی ویژه بود. تک‌تک شعرهایی را که در آن آمده هزاران بار با خودم و در خلوت با موزیک و بی موزیک، خواندم و با آن‌ها زندگی کرده‌ام. مولانا ویژه اســت. جای دیگری ایستاده است. خودش را بر من تحمیل می‌کرد. بگذریم… به هر صورت مــن از همه مردمی که تحمل و صبوری کردند، تشــکر می‌کنم و امیدوارم بدانند همه این تأخیرها و دیر شدن‌ها در وهله اول به خاطر احترام به آن‌ها و شعور و گوش و هوششان است.

در انتخاب اشعار هم گویی سخت‌گیرتر شده‌اید؛ حالا دیگر ترانه‌سرای ثابت ندارید و گاه حتی به سراغ اشعار کلاسیک شــاعران کهن ایران هم می‌روید، این انتخــاب از یک نگاه جهانــی برمی‌آید یا صرفاً کاری بومــی و برای فاصله گرفتــن از جنجال دنیای ترانه‌سراهاست؟

متأسفانه خیلی وقت‌ها این اسم‌ها هستند که حرف می‌زنند و ادعا دارند، نه رسم‌ها. اما بــرای من اصلاً مهم نیست که اســم چه کسی پای شعر یا ترانه است. همان‌طور که در جواب ســؤال قبلی‌تان گفتم، شخصاً دنبال شــعری می‌روم که خودش را بر من تحمیل کند و استخوانش استخوان‌هایم را خرد کند. حالا چه فرقی می‌کند که شاعر آن چه کســی است؟ متأسفانه چیزی که من خیلی وقت‌ها می‌بینم این است که آدم‌ها پشت اثرشــان ایستاده‌اند و خیلی از شــعرها بدون حضور شاعرشان آن چنان چنگی به دل نمی‌زنند

به صورت خصوصی این سؤال هم پیش می‌آید که چه شــده دیگر خبری از ترانه‌سراهای پیشینتان نیست؟ آن رفاقت‌ها هنوز بر سر جای خود هستند؟

بله. هیچ مشــکلی وجود نــدارد و همچنان با هم دوست و در ارتباط هستیم.

بازدید ۱۸ میلیونــی از آهنگ”کجایی” یک پیام پنهان هم برای من مخاطب شــما داشــت؛ اینکه گاهی اوقات برای ارتبــاط نزدیک‌تر یک خواننده با مخاطبانش نیاز به یک عنصر واســطه هست، مثال سریال “شــهرزاد” برای شما عنصر واسطه‌ای شد تا قطعه‌هایی مانند “کجایی”، مخاطب گسترده‌ای پیدا کند. اگر با این ایده موافقیــد، فکر می‌کنید تابه حال چه عنصرهای واســطه دیگری می‌توانستید برای ارتباط گرفتن بیشتر با مخاطب تجربه کنید که از آن‌ها غافل بوده‌اید؟

من فکر می‌کنم هیچ واسطه‌ای وجــود ندارد و اثر مهم‌ترین واســطه بین این دو است. فقط و فقط مسئله فنی مهم است و اینکه شما و مخاطبتان سعی کنید در کنار هم رشد کنید و نه اینکه درجا بزنید. خیلی فروتنانه می‌گویم من اهل درجا زدن نیســتم. برای من بیشــترین لذت در تجربه کردن اســت؛ مدام تجربه کردن. حتی اگر آن تجربه خوب نباشد و بعداً از آن کاملاً ناراضی باشم، باز هم تجربه‌ای بوده که در زمان خودش فکر کردم باید انجامش دهم اگر این کار را نکنم، می‌پوسم و مرداب می‌شوم.

در لحن و انتخاب ترانه‌های شــما، غمی وجود دارد که برای بسیاری از مخاطب‌هایتان به نوستالژی عشق‌های ازدست‌رفته، تعبیر می‌شود، اما بیشتر به نظر می‌رسد این غم، غم از دست رفتن چیزی در تاریخ و حتی جغرافیای سیاســت اســت. وقتی از شــیر می‌گویید، وقتی از امیر می‌خوانید، این‌ها آیا معنای دیگری هم دارند؟ آیا انتخاب شعری از مولانا بهانه‌ای نیست برای آنکه نگاه خود را به دنیای امروز به صورت پنهان بیان کنید؟

خودتــان خــوب جــواب خودتــان را دادیــد. غم از دست رفتن چیزی… معنی‌اش را شما بنویسید.

احتمالاً هزار بار به این ســؤال جواب داده‌اید یا لااقل از شما پرســیده شده است، اما به نظرم بعد از ماجرای “شهرزاد” و انتشــار این آلبوم، وقتش رسیده باشــد که به طور جدی و کامل به این ســؤال پاسخ دهید که چرا ارتباط با مخاطب خود را به صورت زنده نمی‌پسندید؛ آن هم در بازاری که خوانندگان، عموماً از کنسرت درآمد بسیار خوبی دارند؟

الان حال خوبی دارم. تمام روز و شــب وقت دارم کار کنــم و در خلوتــم چیزی خلق کنم. یــک روز که وقت کنسرت دادن برسد، حتماً این کار را خواهم کرد. اما فعلاً برای آن عجله‌ای ندارم

4یکــی از ترانه‌هایی که در آلبــوم وجود دارد و اتفاقاً سر آلبومی است و خیلی هم این روزها مورد توجه قرار گرفته، همان “امیر بی‌گزند” است. آواها از اذان مؤذن‌زاده شــروع می‌شود و بــه آواهای دیگری که ایرانی نیستند و بیشتر شبیه دعا هستند، ختم می‌شوند. می‌خواستم با این مقدمه درباره تنظیم‌هایی که در این آلبوم داشــتید، بپرســم. در تنظیم‌هایتان به چه چیزی بیشتر توجه داشتید؟

تنظیم چیزی نیست که بشود درباره‌اش خیلی فنی حرف زد و گفت مثال شــامل این چیزهاســت. حداقل برای مــن این‌طور اســت و خیلی وقت‌ها نمی‌شود بــرای همه چیز متر و معیار و خط و شــکل ریاضی در نظر گرفت. شما با این کار فقط به کیفیت اثر می‌توانید کمک کنید اما حال و هوای هر اثری چیزی اســت و رأی این‌ها. من نمی‌توانم خیلی از جزئیات این مسائل حرف بزنم. یک حالی اســت به آدم دســت می‌دهد و شــما در تعریــف آن حال و چگونه رســیدن به آن حال، زبان و کلمــات قاصری دارید. حال مــن با مولانا مخصوصاً این طوری بود. در بخش ترانه‌ها روایتی وجود دارد و آن روایــت خیلی وقت‌ها به شــما می‌گوید چه کنید و چه نکنید. به ویژه اینکه متن ترانه‌ها با بخشی از زندگی مادی ما در ارتباط است و می‌شود گفت تجربه مشترک آدم‌هاست که به شعر تبدیل شده. اما درباره شعرهای مولانا علی‌الخصوص فقط روح و جان محض اســت. در ذهــن مــن در قطعه “امیــر بی‌گزند”، همــه دارند عبادت می‌کنند. هیچ قضاوتی درباره هیچ آدمی وجود ندارد. همه اجزا در حال پرستش و سجده هستند؛ چه آن صدای مؤذن‌زاده و چه صــدای آن دیگری. هیچ قضاوتــی وجود ندارد. همه به یکجا وصل شده‌اند و بــا اجزای طبیعت یکی شده‌اند. همه مورد لطف و عنایت هســتند. آدم‌ها در این قطعه، امنیت و آرامش دارند. حالشــان خوب است. من خوشــحالم به گفته شــما، این حال خوب به دیگرانی که آلبوم را شنیده‌اند، رســیده اســت. همان‌طور کــه گفتم، خیلــی وقت‌ها مهندسی کردن و خط کشــیدن واقعاً جواب نمی‌دهد و فقط باید دل بدهــی و دل بگذاری. این قطعه را اولین قطعه از آلبوم گذاشتم تا بی‌معطلی همه را شریک این آرامشی که به من می‌داد، کنم.

در تنظیم قطعات آلبوم نام بهروز صفاریان که چهره شناخته‌شده‌ای در عرصه موسیقی است دیده می‌شود تا فرشاد حســامی و جوانی به نام عادل روح‌نواز که نوازنده گیتار الکتریک این آلبوم هم بوده است. به نظر می‌رسد در این مسئله هم روی معرفی چهره‌های جوان و تازه‌نفس خیلی تأکید دارید… .

من واقعاً از همه دوستانی که در این آلبوم دلسوزانه و درنهایت صمیمیت با من همکاری داشــتند، تشــکر می‌کنم. واقعاً تک‌تکشان از هیچ کمکی برای این آلبوم فروگذار نکردنــد، به ویژه بهروز، فرشــاد و عادل. بهروز صفاریان همیشــه دلســوزانه نظرش را درباره تک‌تک قطعه‌ها به مــن ارائه می‌داد و با هــم همفکری‌های زیادی داشــتیم تا به شــکل نهایی کــه مدنظرمان بود، برســیم. بهروز با همــه دغدغه‌ها و مشغله‌هایش از کم‌تحملی من خبر داشــت و دارد و همیشــه در اسرع وقت کارها را پیش می‌برد و اگر مشــکلی پیش می‌آمد به ســرعت آن را حل می‌کرد و کارهای دیگرش را کنار می‌گذاشت. فرشاد حســامی در بخش میکس و مستر واقعاً با خلوص نیــت تجربه‌هایش را در اختیار من گذاشــت و بارها و بارها کارهــا را باهم مرور می‌کردیم و دربــاره آن حرف می‌زدیم تا به نتیجه نهایی برســیم. فرشاد حسامی بی‌نهایت انسان قابل احترام و اعتمادی اســت. عادل هم واقعاً برای خودش نابغه‌ای اســت و حقش است خیلی بیشــتر از این معرفی و استعدادش شناسایی شــود. رابطه من و عادل، رابطه‌ای دوستانه و صمیمی است از بس که این پسر ماه است و البته خیلی هم خوش‌تیپ. فکــر می‌کنم عادل روح‌نواز در ایران بهترین اســت. این فقط نظر و حرف من نیســت جوایز جهانی‌ای کــه او در نوازندگی گیتار الکتریک به دســت آورد، ایــن را می‌گوید. من از وجود این دوســتان در کنار خودم واقعاً خوشحالم و دستشان را به گرمی می‌فشارم.

منبع: شرق

دیدگاه ها

  • احسان نعمتی ژوئن 12, 2016 :: 16:25
    0 0

    ممنون از مصاحبه قشنگتون . بسیار زیبا بود

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *