ثبت نام

فرهنگ پاپ / پویا دولتی فرد

parsnava
ب

فرهنگ پاپ

پارس نوا: آیا فضای موسیقی پاپ ایران آن طور که اکثر منتقدان میگویند سخیف و بی محتوا است ؟آیا این موسیقی محبوب عامه ی مردم است؟ اگر موسیقی پاپ ایران را به ساختمانی در حال ساخت تشبیه کنیم، این ساختمان طی سال های اخیر با سرعت بیشتری در حال ساخت است اما کارشناسان و منتقدان عقیده دارند که این ساختمان سست است و از بنیان مشکل دارد.آیا واقعا چنین میباشد؟

برای پاسخ به این سوالات ابتدا باید نگاهی مختصر و کوتاهی به سیر حرکتی موسیقی معاصر پاپ در غرب و در ایران داشته باشیم و سپس با مقایسه آن ها و ارایه ی گزارشی از مشکلات موسیقی کشور در صدد پاسخ آن بر آییم.

تا قبل از دهه ی ۱۸۷۰ (۱۲۴۸ خورشیدی) مخاطبان موسیقی برای گوش دادن به موسیقی باید به اجرا های زنده در سالن ها یا به اجرای دوره گردها میرفتند.پس گوش دادن به موسیقی تا آن زمان این شکل همه گیر که امروزه دارد را نداشت و به گونه ای تفریح خاصی حساب میشد اما با اختراع گرامافون و رواج آن و همچنین اختراع رادیو در دهه ۱۸۹۵(۱۲۶۸ خورشیدی)، گوش دادن به موسیقی فراگیرتر و روزمره تر شد تا این که سلیقه ی مخاطب نیز عنصری مهم به حساب می آمد.دیگر مخاطبان دسترسی گسترده تری به موسیقی داشتند و سلایق مخاطب بود که باعث شد تا سبک های مختلف موسیقی در طی زمان پدید آید.

یکی از این سبک ها موسیقی، پاپ است که نمی توان تعریف دقیقی برایش قایل شد. عبارت موسیقی پاپ در لغت به معنی موسیقی محبوب و عامه پسند است.پس موسیقی پاپ در لغت به معنی سبکی از موسیقی عامیانه است که در برهه ای از زمان محبوبیت عامیانه پیدا میکند.تا دهه ی ۱۹۶۰ (۱۳۳۸ خورشیدی)موسیقی پاپ یک سبک نبود و صرفا به موسیقی محبوب آن دوره از زمان اطلاق میشد.مثل گروه های بیتلز،رولینگ استونز و یا سبک راک اند رول که در زمان خود محبوبیت فراگیر داشتند.اما از آن زمان به بعد بود که موسیقی پاپ دیگر یک تعریف دوره ای نداشت و سبکی مشخص از موسیقی شد که هدفش به جای ترویج مفهومی جدید، راضی کردن اکثریت مردم بود.از آن زمان به بعد موسیقی پاپ شاهد حضور چهره های کم نظیری مثل مایکل جکسون و مدونا بود که تاثیرگذارترین چهره های موسیقی پاپ می باشند.

با مختصر تاریخی که از موسیقی معاصر غرب دیدیم، میتوان نتیجه گرفت تا قبل از موسیقی پاپ معاصر، این خواننده ها و موسیقیدانان بودند که فضای حاکم موسیقی را می ساختند اما از اواسط دهه ی ۱۹۰۰ مخاطب و سلیقه ی او بود که فضای حاکم موسیقی را شکل میداد.

نقطه ی شروع موسیقی پاپ در ایران را میتوان بین سال های ۱۳۰۰-۱۳۱۰ و هم زمان با تاسیس رادیو یافت.در آن زمان چیزی که به عنوان موسیقی “پاپ” ایران میشناسیم هیچ هویتی نداشته و تقلید صرفی از موسیقی رایج غرب بود.با گوش دادن به اکثر قطعات موسیقی پاپ آن زمان ایران، میتوان تاثیر پاپ غرب در آهنگ سازی ها و متن ترانه ها مشاهده کرد.از چهره های تاثیر گذار پاپ آن زمان میتوان به عارف و ویگن اشاره نمود.موسیقی پاپ ایران در دهه ی پنجاه خورشیدی(۱۹۷۲ میلادی) اوج خود را تجربه کرد.حتی در اواخر دهه ی چهل، شاهد پیشرفت راک و راک اند رول ایرانی با چهره های همچون کوروش یغمایی، فرهاد مهراد و فریدون فروغی بودیم.

اما این پیشرفت ها دیری نپایید چرا که اوضاع سیاسی ناآرام کشور و به دنبال آن، انقلاب ۵۷ تمام اوضاع را تغییر داد. به خاطر شرایط خاص کشور بعد از انقلاب اکثر خواننده های بنام پاپ مجبور به مهاجرت شدند و به خاطر اوضاع سختگیرانه ی داخل کشور نیز از همان اولین سالهای پس از انقلاب، فعالیت هرگونه موسیقی ممنوع گردید وغیرمجاز اعلام شده و به تبع آن سبک راک اند رول نیز اجازه فعالیت نیافت. تنها نوع موسیقی که مجوز فعالیت داشت، موسیقی سنتی و سرودهای انقلابی بود.در این اوضاع فرمان موسیقی پاپ ایران به دست خوانندگانی بود که حالا خارج از کشور و عمدتا در لس آنجلس بودند.عمده ی این افراد نیز با پا فشاری خود بر بی محتوایی کار های خود، هیچ پیشرفتی در کار های خود نشان ندادند و پاپ ایرانی را محدود به حواشی سخیف کردند و از آن جا که هیچ رقیب هنری جدی ای بر سر راهشان نبود، در بی محتوایی خود پیشرفت کردند.

از عمده علل این افول شاید بتوان به این قضیه اشاره کرد که یک خواننده، خصوصا خواننده ی پاپ، برای خلق آثار زنده باید ارتباط خود را با جامعه و مردم حفظ کند و وقتی این ارتباط از بین رود، آثارش نیز ماندگاری خود را از دست میدهند.ولی هر چه که بود، عموم مردم نسبت به فضایی که لس آنجلسی ها در کار های خود داشتند بازخورد مثبتی داشتند و اکثر انتقاد ها از طرف کسانی وارد میشد که سر رشته ی موسیقی داشتند یا لا اقل شنونده ی حرفه ای بودند.

به هر طریق، پس از دو دهه نگاه داخل کشور به موسیقی دستخوش تغییر شد و با شرایطی خاص اجازه ی نشر آهنگ به خواننده هایی داده شد.اما این موسیقی نیز به نوعی تحت تاثیر همان فضای لس آنجلسی است که خود نسخه ی ضعیف شده ی دهه ی پنجاه می باشد.از جمله خرده هایی که کارشناسان به این موسیقی میگیرند، بی محتوا بودن آن، تکراری بودن و نداشتن نوآوری است.عده ای از کارشناسان تندروتر نیز آن ره به کل موسیقی حساب نمی کنند.این انتقاد ها آن چنان بی ربط هم نیست.اگر یکی از قطعات اکثر خواننده های مجوزدار را گوش کنید، متوجه این موضوع میشوید که از لحاظ ترانه و آهنگ چنان تفاوتی نداشته و در سیکلی باطل گرفتار هستند.همچنین اکثر قطعات، کامپیوتری بوده وگویی همه از یک الگوی خاص پیروی میکنند.از دیگر انتقادات وارد به موسیقی بی هویت بودن آن است که این نیز با توجه به تاریخچه ی موسیقی پاپ که گفته شد چندان بی راه نیست.پر واضح است که این موسیقی نه در حد موسیقی پاپ غرب است(حتی با آنان که سطح پایینی دارند) نه موسیقی ایرانی حساب میشود.از انتقادات اصلی دیگر این است که اکثر افرادی که در فضای “قانونی” کشور “خواننده” ی پاپ حساب میشوند، عموما افرادی کم سواد(منظور از سواد، توان خواندن و نوشتن نیست.منظور سطح اطلاعات و مهارتیست که از یک هنرمند انتظار می رود است) و فاقد صلاحیت هستند.با کمی دقت در مصاحبه یا مقایسه ی کار ها با کار های غنی تر میتوان این نکته را به خوبی دید.اما چیزی که جالب است این است که عموم مردم پذیرای این فضا هستند و به آن علاقه دارند

حال این پرسش پدید می آید که آیا این موسیقی به لحاظ موسیقی شناختی ضعیف است؟ مگر نگفتیم موسیقی پاپ موسیقی عموم مردم است، پس با چه استانداردی میتوان سلیقه ی عموم مردم را مورد انتقاد قرار داد؟

حال که انتقاد های وارد به موسیقی پاپ مطرح شد، بی انصافیست اگر مشکلات سر راه هنرمند ، مخاطب و به طور کلی فرهنگ را یادآوری نکنیم و سپس پاسخ این پرسش را دهیم. ایران کشوریست که در طی صد سال اخیر بحران های بسیاری( از انقلاب ها و جنگ گرفته تا تحریم و اوضاع سیاسی ناآرام) پشت سر گذاشته که هر کدام به تنهایی میتوانند سرعت پیشرفت جامعه در همه ی ابعاد،به خصوص بعد فرهنگی عقب بیندازند که موسیقی نیز از این دسته جدا نسیت. در چنین فضایی جامعه تمرکز خود را بر روی پیشرفت امور حیاتی تر میگذارد و فضا برای پیشرفت موسیقی کمی تنگ می شود.غیر از آن، قوانین سختگیرانه ای که برای گرفتن مجوز وجود دارد، محدودیت های فراوان برای هنرمندان ایجاد میکند و این باعث میشود که هنرمند بیشتر تمرکز خود را بر روی این بگذارد که چگونه اثری بدهد که بتواند مجوز بگیرد در حالی که باید با فراغ بال همه ی تمرکز خود را روی چگونگی بهبود اثر بگذارد.این فیلتر سخت گیرانه ی مجوز و یا همچنین مشکلات مالی و اقتصادی که گریبانگیر اکثریت جامعه میباشد، باعث میشود ۹۰ در صد که سطح توان و هنرشان بیشتر از باقی افراد است نتوانند صدا و کار خود به گوش مخاطب برسانند و همین باعث میشود که افراد کم توان تر بدون رقیبی جدی به ادامه ی کار بپردازند.

اما آن مشکل اصلی تاثیرش بر ایجاد چنین فضایی بیشتر از باقی عناصر است، سطح مطالعه و فرهنگ جامعه میباشد.پیشتر اذعان داشتیم که “این مخاطب و سلیقه ی اوست که فضای حاکم بر موسیقی پاپ را تعیین میکند” و مفهوم “سلیقه” بی تاثیر از مطالعه و سطح سواد خود مخاطب نیست.درست است که مشکلات ذکر شده در ایجاد این فضا بی تاثیر نیست، اما چیزی که مسلم است، این است که اگر مخاطب انتظار خود را بالا برد و سطح انتظار خود از هنرمند نیز بیشتر کند، بی شک چنین فضایی نمیتواند خود را به بیننده غالب کند.به راستی مردم حال حاضر ایران چه قدر خود را در معرض هنر حقیقی قرار میدهد؟ قشر جوان(که اکثریت مخاطب را تشکیل میدهند) چه قدر مطالعات فرهنگی و هنری دارد و چه قدر وقت خود را به هنر اختصاص میدهد؟

در پایان با وجود همه ی انتقاد ها و مشکلات باید گفت که این به این فضا هنوز امید هست.میتوان آثار پیشرفت را دید و امید است که در سال های آتی با بهتر شدن اوضاع کلی کشور و فرهنگ آن شاهد پیشرفت فضای موسیقی نیز باشیم.

 

پویا دولتی فرد-بهمن۹۶

اختصاصی پارس نوا

منبع :
پارس نوا

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *