خون دل خورد حریفی که میآشام نبود
خون دل خورد حریفی که میآشام نبود
گروه بحر نور شنبه شب (ششم شهریورماه) در تالار وحدت به روی صحنه رفت.
رپرتوار این برنامه شامل دو بخش اصلی بود که در بخش اول دونوازی تار و تنبک در دستگاه همایون بود و بخش دوم هفت قطعه را در خود داشت.
در ابتدای این برنامه بهروز همتی نوازنده تار و حسین همتی نوازنده تنبک به روی صحنه آمدند تا بخش اول را با همراهی هم اجرا کنند. در این قسمت کار با تار بهروز همتی آغاز شد و در ادامه حسین همتی با ساز تنبک به او اضافه شد. ریتم بالارونده در دونوازی همتیها برجسته بود و هماهنگی دو نوازنده را نشان میداد. در پایان این بخش حاضران در سالن دو نوازنده را مورد تشویق قرار دادند تا بعد از درنگی کوتاه کارگروه بحر نور در بخش دوم آغاز شود.
قطعه اول قسمت دوم پیشدرآمد دشتی نام داشت که با تار بهروز همتی آغاز شد. به ترتیب رضا پرویز زاده با کمانچه، حسین همتی با تنبک، محمد میرزایی با نی، حسین حدت با عود و علی همتی با تار به کار اضافه شدند. در این قسمت ریتم را تنبک میداد و نی و تار ملود را هدایت میکردند. در میانه راه بر نرمی و آرام نوازی افزوده شد و همین موضوع باعث ایجاد آرامش شگفتانگیزی در فضای وحدت شد.
بدون هیچ درنگی قطعه دوم یعنی تصنیف بروید ای حریفان، به اجرا درآمد که در آن علی خدایی با صدای خشدارش به اجری گروه اضافه شد. “جانم، عمرم، مرا قربان خودت کن/ بلاگردان خودت کن، شبی مهمان خودت کن.”
سومین قطعه از بخش دوم درآمد دشتی با تار و آواز بود که با شعر مولانا و آهنگ علیاکبر شیدا آماده اجرا شده بود.
غم زیبای دشتی با ضربههای زخمه سازی که وهم را در سالن منتشر میکردند، مخاطبان را دچار جادوی موسیقی ایرانی کرده بود. دوباره ملودی بالا رونده از راه رسید تا خدایی با خواندن غزل آواز از فروغی بسطامی، کار را از سر بگیرد: “شب که در حلقه ما زلف دل آرامم بود/تا به نزدیک سحر، هیچ دل آرام نبود.”
باز هم بدون درنگ و ایجاد هیچ فاصلهای گروه به قطعه بعد رفت و چهارمضراب بیات راجع و آواز و کمانچه را به مخاطبان، تقدیم کرد: “می خور ای خواجه که زیر فلک مینایی/خون دل خورد حریفی که میآشام نبود”
نی و آواز و کمانچه قطعه بعدی این قسمت بود. آواز خدایی در این بخش با جواب آواز محمد میرزایی با ساز نی همراه بود. دو نوازی کمانچه و نی ادامه کار بود و در ادامه کمانچه کار را در دست گرفت و خط ملودی را تغییر داد. دیشب ز پى مستزادی بر اساس دو بیت معروف ابوسعید ابوالخیر در ادامه با صدای چپ کوک خدایی در سالن طنینانداز شد: “گلاب مىگردیدم……در طرف چمن
پژمرده گلى میان گلها دیدم……افسرده چو من
گفتم که چه کردى که چنین مىسوزى……اى یار عزیز
گفتا که شبى در این چمن خندیدم……پس واى به من”
بخش دوم هر کدام از این بیتها را همه نوازندههای گروه در پایان قسمت اول با هم زمزمه میکردند که حس و حال عجیب و شگفتانگیزی در وحدت به راه انداخته بود. فرود در این یخش با کمانچه بود و پرویز زاده به زیبایی موسیقی را برای اجرای تصنیف به تیغم گر کشی، آماده کرد. به تیغم گر زنی
به تیغم گر زنی دستت نگیرم/ماه من، ای سرو بلندبالا، رویت را به ما بنما
وگر تیرم زنی، وگر تیرم زنی منت پذیرم/، ماه من، ای سرو بلندبالا، رویت را به ما بنما
این تصنیف قبلاً با توسط کسانی چون استاد محمدرضا شجریان اجرا شده بود. بخش اول بیت را خدایی میخواند و بخش دوم را همه گروه با هم زمزمه میکردند.
مایه دشتی پایانبخش کار گروه بحر نور در وحدت بود. هر یک از سازها بخش کوتاهی را اجرا و به ساز بعد تحویل میدادند. در این میان دونوازیها و گروهنوازیهای کوتاهی هم اتفاق میافتاد که هماهنگی و تمرین زیاد اعضای این گروه را نشان میداد. در پایان حاضران به احترام گروه و گروه به احترام مخاطبان ایستادند. تا دقایقی تشویق هنرمندان گروه از سوی حاضران ادامه داشت.
منبع:هنرآنلاین