معصومه جودت نوازنده و ترانهسرا و مدرس سازهای هارمونیکا، گیتار، فلوت است. او فعالیت خود در این زمینه را از سال ۱۳۸۲ آغاز کرد.
جودت در زمینه ترانهسرایی در قطعه “تو هنوز عشق منی” با پدرام امینی همکاری کرد و به تازگی قطعه “هارمونیکا” با ترانهای از او و با صدای علی معتمدی منتشر شده است. با او پیرامون قطعه “هارمونیکا” به گفتوگو نشستیم.
چه شد که درباره هارمونیکا ترانهای نوشتید؟
من در سال ۹۳ اولین ترانه را درباره هارمونیکا گفتم. درباره سازهای مختلف ترانههایی سروده شده بود و خوانندگانی هم آنها را اجرا کرده بودند. مخصوصاً در رابطه با ساز گیتار ترانههای زیادی سروده شده است. اولین ترانه هارمونیکا با مضمونی عاشقانه سرودم. بیشتر اشعاری که در رابطه با هارمونیکا نوشته شده، از هارمونیکا به عنوان قافیه استفاده نشده است. در سال ۹۴ گروههای مختلفی در شبکههای ارتباط جمعی برای این ساز تشکیل شد و فعالیتهای مفیدی در آنها انجام میگرفت. ترانه عاشقانه من در گروهها بسیار مورد استقبال قرار گرفت و استادان از من خواستند ترانه دیگری برای ساز هارمونیکا بسرایم. من با علاقه پذیرفتم سپس، با محوریت ساز هارمونیکا و استفاده از نام تکنیکهای این ساز، با مضمونی اجتماعی این ترانه را سرودم. در این ترانه از تکنیکهای این ساز نام بردم و به موضوع اجتماعی کودکان کار در آن پرداختم. یکی دیگر از هدفهایی که این ترانه دنبال میکرد این بود که برند ساز اهمیتی ندارد. اگر کسی بخواهد عاشقانه ساز بزند میتواند از ابتداییترین نوع آن استفاده کند، برای مثال هنرجویان تازهکار.
چرا هارمونیکا را انتخاب کردید؟
بسیاری در ایران ساز سازدهنی را به عنوان یک اسباببازی میشناسند و نمیدانند هارمونیکا یک ساز حرفهای است و دورههای آموزشی حرفهای دارد. بسیاری فکر میکنند میتوانند نواختن سازدهنی را از طریق گوش یاد بگیرند. مدل ترمولو این ساز را در دست بچهها میبینیم. سبکها و مدلهای این ساز را نمیشناسند. فعالیتهای گستردهای برای معرفی این ساز در حال انجام است و انجمنهایی در شهرهای مختلف ایران تشکیل شده. این ساز تنها سازی است که به صورت یک ساز تنها، جشنواره دارد. اولین جشنواره این ساز در اردیبهشت ۹۵ به کوشش احسان مصطفوی برگزار شد.
ایده این ترانه از خودتان بود؟
این ترانه اصلاً یک ترانه سفارشی نبوده است و ایده آن به طور کامل از خودم بود. من خودم علاقهمند بودم برای ساز هارمونیکا ترانه بنویسم و کاملاً با علاقه شخصیم موضوع کودکان کار را در ترانه گذاشتم. اتفاقی پس از نوشتن اولین بیت وارد این فضا شدم، نه کسی به من قول حمایت داده بود و نه کار سفارشی بود. من در این بین اصلاً ذینفع نبودم و این ترانه کاملاً به خواست خودم و دلی بود. حتی کسی را که بخواهد روی این ترانه کار کند، خودم انتخاب کردم. کسی را در نظر داشتم که بتواند به خوبی از پس از این کار بربیاید. آقای معتمدی هم در این زمینه ریسک کردند چون ژانر فعالیتی ایشان پاپ است.
چه شد که این ترانه به اجرا رسید؟
این ترانه بسیار مورد اقبال قرار گرفت. بسیاری پیشنهاد دادند تا روی این ترانه آهنگسازی کنند و ترانه خوانده شود. از میان این افراد آقای علی معتمدی آهنگسازی و تنظیم این ترانه را انجام دادند و خودشان نیز این قطعه را خواندند. از بهترین نوازندگان ساز هارمونیکا دعوت شد تا در این قطعه حضور داشته باشند. این ترانه با مضمون اجتماعی کودکان کار سروده شده است، بالطبع اگر عاشقانه بود بیشتر مورد استقبال قرار میگرفت.
چه چیزی باعث شد این قطعه موفق شود؟
نقطه عطف این قطعه موضوع آن است. موضوع جدید است و در زمانی که همه میخواهند با عاشقانههایی لوکس دیده و شنیده شوند، من دوست داشتم ترانهای بنویسم که مضمونی اجتماعی داشته باشد و درباره ساز هارمونیکا باشد. ساز هارمونیکا ساز مورد علاقه من است، خیلی علاقه داشتم در این ترانه از تکنیکهای این ساز هم استفاده کنم.
این قطعه چقدر شنیده شد؟
در گروهها و سایتهای مختلف قرار گرفت. بازخوردهای عالی از کار گرفتیم. علت آن هم جدید و نو بودن این اثر بود. به خصوص در زمینه ترانه نوآوری داشت. در فضایی که بسیاری از قطعات با مضمونهای عاشقانه تکراری است، ترانه اثر که به شکل یک سناریو است و داستانی را روایت میکند وجه تمایز عمدهای با دیگر قطعات ایجاد کرد. خوشبختانه کار به خوبی دارد شنیده میشود. کسانی که در این وادی هستند، قطعه را میشوند و از آن استقبال میکنند.
دلیل موفقیت این کار را فضای جدید ترانه میدانید؟
نمیگویم ترانهسرای توانمندی هستم. نوشتن ترانه یک الهام است و هیچ شاعری با تلاش و سعی شعر نمیگوید. نوشتن این ترانه عنایت خداوند بوده است. وقتی یک ترانه خوب در کنار آهنگسازی قوی قرار میگیرد یک اثر خوب خلق میشود. کار هر کسی در جایگاه خودش ارزشمند است و این باید در نظر گرفته شود. نباید همه چیز به نام یک نفر تمام شود. اگر ترانه با این سناریو قوی نوشته نمیشد چنین موسیقی هم کنارش قرار نمیگرفت و متقابل، اگر چنین موسیقی قوی نبود ترانه دیده نمیشد. همه اجزا مکمل هم هستند. انسانی نیست اگر کاری طوری پخش شود که مسبب اصلی آن نادیده گرفته شود.
ویدیو کلیپی برای این اثر تهیه خواهد شد؟
بله خیلی دوست داریم این اتفاق بیفتد، اما باید شرایط محیا شود. باید برای قطعه “هارمونیکا” با توجه به حالت روایتی آن ویدیو کلیپ تهیه میشد. فوتو کلیپی برای این قطعه تهیه شده است. اما تهیه ویدیو کلیپ بر اساس تصمیم خواننده کار است. اگر ویدیو کلیپی تهیه میشد و در تلویزیون پخش میشد بازخورد بسیار خوبی میگرفت. اما این نوع پخش شدن نیازمند روابط است و هارمونیکا به عنوان یک قطعه اجتماعی مورد حمایت قرار نگرفت.
قصد ادامه این مسیر را دارید؟
بله، من دوست دارم در ژانر اجتماعی بنویسم. در زمینه ترانه علاقه دارم اجتماعی بنویسم و کار به مرحله اجرا برسد. خواسته هر ترانهسرایی است که با بهترین خوانندگان و آهنگسازان همکاری کند، اما این وابسته است به خود خوانندگان و آهنگسازان که علاقه به مضمونهای اجتماعی داشته باشند یا نه؟ امروز بیشتر به دنبال ترانههای عاشقانه هستند. من دغدغهام مضمونهای اجتماعی است و اگر آهنگسازی بخواهد در این حوزه قطعهای بسازد من با کمال میل میپذیرم.
این به این معنی است که ما از شما ترانه عاشقانه نخواهیم شنید؟
نه، من نمیگویم که دیگر ترانه عاشقانه از من نخواهید شنید. همه چیز بستگی به شرایط دارد. من کمکار هستم ولی اگر بخواهم باید ترانههایم را در چه فضایی خرج کنم؟ کمکار هستم اما ترانهای نوشتم که با سایر ترانهها تفاوت داشته باشد. ترجیح میدهم کمکار باشم تا کارم سوخت شود. چند قطعه از ۱۰۰ قطعهی ترانههای ترانهسرایان زبده که یک خواننده خوانده، پررنگ شده است؟ برای من تعداد کار اهمیتی ندارد. برای من مهم این است که ترانهای که مینویسم دیده و شنیده شود، مهم نیست ۳۰ ترانه اجرا شده داشته باشم یا ۱۰۰. اولین ترانه هارمونیکا عاشقانه بود. من عاشقانه و اجتماعی نمینویسم که در دفتر خودم نگهدارم. اما تصمیم به اجراشدنشان بستگی به شرایط دارد. در حال حاضر بیشترین دغدغهام مضمونهای اجتماعی است. دغدغه من محیط زیستی است که امروزه مورد جفا واقع شده است.
حال ترانه امروز چطور است؟
ترانههای امروز درگیر واژهها و فضاهای تکراری شده است. تصاویر قشنگی دارند اما تکراری هستند. در بیشتر ترانهها ما کلماتی مثل پاییز، باران، کافه، سیگار و … را میشنویم. من در هارمونیکا از صنایع ادبی زیادی استفاده نکردم اما یک فضای تازه دارد.
اما بسیاری از ترانهسرایان اعتقاد دارند باید عاشقانه مثبت نوشت چرا که مخاطب امروز به قدر کافی درگیر سختیهای روزمره است و حداقل باید در هنگام گوش کردن به موسیقی از آن فضا فارغ شود، چنین مخاطبی در بسیاری از موارد قطعات اجتماعی را پس میزند.
به طور قطع نمیتوان منکر این شد. در چنین فضایی اجتماعی نوشتن یک ریسک است. اگر بخواهم عاشقانه هم بنویسم سراغ فضای جدیدی میروم.
به هر حال ترانه عاشقانه نیاز مخاطب امروز است. چه باید کرد که در ترانه عاشقانه هم به فضای جدید رسید؟
عاشقانهها هم باید حرفی برای گفتن داشته باشند. وقتی چند قطعه را پشت هم گوش میکنید فکر میکنید ترانه تمام قطعات را یک نفر نوشته است، اما اینطور نیست و چند ترانهسرای مختلف این ترانهها نوشتهاند. مسیر ملودی و کلمات تکراری هستند. البته شاید انتخاب آن خواننده بوده است و تصمیم داشته در یک فضا کار کند. اما میتوانم بگویم که حداقل من از شنیدن فضاهای تکراری خستهام. ذهنم از شنیدن عاشقانه تکراری خسته شده است. ترانههای عاشقانه هم باید شنونده را غافلگیر کنند. ترانه باید بتواند شنونده را تا آخر نگه دارد. ترانهسرایان میتوانند سلیقه مخاطبان را تغییر دهند.
ترانه جدیدی در زمینه اجتماعی دارید؟
مشغول نوشتن ترانهای درباره محیط زیست هستم و سعی دارم حالت روایی خودش را داشته باشد. کسی تصمیم خواهد گرفت این را ترانه بخواند که بخواهد ریسک کند. کسانی که در حوزه هنر کار میکنند دوست دارند دیده و شنیده شوند. مخاطب جوان موسیقی ما علاقهای ندارد قطعهای درباره محیط زیست گوش کند، این تقصیر خواننده نیست. خواننده میخواهد شنیده شود اما ترانههایی با مضمون اجتماعی هم نیاز به حمایت دارند.
برنامهای برای بیشتر شناساندن ساز هارمونیکا در پیش خواهد بود؟
در سال آینده دومین فستیوال این ساز برگزار خواهد شد، به احتمال زیاد در آن حضور خواهم داشت. فعالیتهای زیاد دیگری هم در رابطه با این ساز در حال انجام است.
حرف پایانی؟
تشکر میکنم از آقای معتمدی که روی این کار آهنگسازی کردند، آن را خواندند و مردانه این ریسک را پذیرفتند. این اتفاق برای من بسیار اتفاق بزرگ و خوبی بود. هنرمندان باید بدانند در هر حوزه هنری همیشه کارهای گروهی بازخورد بهتری خواهد داشت. یک دست صدا ندارد و هنرمندان در کنار یکدیگر میتوانند خالقان یک اثر خاص باشند.