ثبت نام

مهدی میرزاباقریان: هرکسی می‌خواهد فقط ساز خودش را بزند

photo_2016-03-21_17-22-30
ب

هرکسی می‌خواهد فقط ساز خودش را بزند

گفت و گو مفصل «پارس نوا»  با مهدی میرزاباقریان تهیه‌کننده موسیقی

+شما با یک ناشر و تهیه کننده, موزیسین و مدیر اجرایی با آی کیو ١۵٠ مصاحبه میکنید.

+موسیقی یک ابزار هنری است و به درک و شعور نیاز دارد و قرار نیست که در دست همه باشد.

+سرم درد می‌کند برای این که چهره‌ی واقعی موسیقی راک را در برابر انگ‌هایی مثل شیطان‌پرستی نشان دهم.

+از زمان آغاز فعالیت آقای ارجمند، اگر ده اتفاق در موسیقی افتاده باشد، نه تای آن مثبت بوده.

+یک زمانی کار کردن در زمینه‌ی موسیقی باعث می‌شد که بگویند طرف از خانواده‌ای فرهنگی است. اما امروزه به کسی که وارد کار موسیقی می‌شود، می‌گویند مطرب.

+سیروان، محسن یگانه، زانیار و مازیار فلاحی مرداد ماه در تهران به روی صحنه می‌روند.

پارس نوا: وقتی درباره‌ی موسیقی ایران ، با هر سطح و سلیقه‌ای، بحث می‌کنیم، یکی از مشکلات اساسی و همیشگی نداشتن مدیریت تولید و اجرایی حرفه‌ای در این عرصه است. مهدی میرزا باقریان موزیسین و مدیر شرکت موسیقی آوای سوته دلان و مدیر اجرایی شرکت آوای فروهر، یکی از معدود تهیه‌کنندگان موسیقی شناخته شده در داخل ایران است که با چهره‌های سرشناسی همکاری داشته. به همین دلیل به سراغش رفتیم تا درباره‌ی وضعیت امروز موسیقی ایران با او گفتگو کنیم.

– فعالیت موسیقی شما چطور شروع شد؟

– به طور مختصر بگویم، از سال ۷۷ با ساز گیتار به صورت حرفه‌ای وارد موسیقی شدم. بعد از یک سال، گیتار الکتریک را انتخاب کردم. سال ۷۸ در رشته‌ی مدیریت دولتی وارد دانشگاه شدم و سال ۸۰  انصراف دادم و به تهران آمدم تا موسیقی بخوانم. سال ۸۴ در رشته‌ی آهنگسازی از کنسرواتوار تهران فارغ‌التحصیل شدم و در این فاصله به کار آهنگسازی مشغول بودم. از جمله یک آلبوم بی‌کلام به نام «بی‌مرز چون پرنده» که بین سال‌های ۸۱ و ۸۳ تولید شد ولی هیچ شرکتی آن را قبول نمی‌کرد. چون تصور عمومی این بود که موسیقی بی‌کلام بازار ندارد. سال ۸۹ خودم آلبوم را منتشر کردم که اولین محصول آوای سوته‌دلان هم به شمار می‌آمد. سال ۸۶ هم کتابی ازم منتشر شد با عنوان «دانشنامه آکورد» که استقبال خیلی خوبی را به همراه داشت و از سال ۸۸ به بعد هم که وارد فضای مدیریت و تهیه‌کنندگی شدم.

– از آلبوم جدید  خودتان بگویید.

-یکی از جذابیت های گیتار نواختن و خواندن است که بنده هم مجذوب آن بودم و هستم و خواندن را از همان بدو آموزش گیتار شروع کردم البته برای دل خودم..در سال ۸۵ یک بند راک داشتیم و خوانندگی را بصورت حرفه ای از همان موقع شروع کردم. تا سال ۹۰ هم چندین کنسرت پژوهشی کوچک برگزار کردیم. چون در گروه لاتین می‌خواندم، هیچ‌وقت به فکر یک آلبوم فارسی نبودم. تا این که مهر ۹۱ با تشویق آقای کارن همایون‌فر، به فکر جمع کردن آلبومی افتادیم که موسیقی‌اش کار آقای همایون‌فر و ترانه‌هایش از یغما گلرویی بود. زمستان گذشته کارهای میکس و مستر آلبوم تمام شد ولی به دلیل گرفتاری های  خودم، انتشار آن تا به امروز عقب افتاده. حدودا یک ماه پیش کلیپ «نیمه خالی» را از آلبوم رونمایی کردیم که بازخوردهای مثبتی گرفت.

– فضای موسیقی پاپ و راک در ایران به چه صورتی است؟ شما چه به عنوان موزیسین و چه تهیه‌کننده هر دو سبک را تجربه کرده اید.

– اعتقاد شخصی‌ام این است که در کار نسبت به هیچ سبکی نباید گارد گرفت. در درجه‌ی اول می‌خواهم که به تمام سبک‌ها از پاپ و راک گرفته تا جز و بلوز و کلاسیک کمک کنم. هدفم این است که سبک‌های مختلف را در فضای موسیقی نگه دارم ولی وارد بحث قضاوت نمی‌شوم و نتیجه‌گیری را می‌سپرم به شنونده.

2
گفتوگو با مهدی میرزاباقریان

– موزیسین‌ها در ایران به اندازه کافی درآمد دارند؟

– موسیقی ما بخش‌های مختلفی دارد که خیلی‌ها در آن به صورت مستقیم یا غیرمستقیم ارتزاق می‌کنند. موسیقی از این نظر خواننده، نوازنده، تهیه‌کننده، عوامل اجرایی کنسرت و آلبوم، عوامل استودیو و حتی پیک بلیت‌ها را هم شامل می‌شود و شاید بشود گفت که سه تا چهار هزار نفر از این راه درآمد دارند. ولی ترتیب کار به این صورت است که بیشترین بهره از درآمد را خواننده و تهیه‌کننده می‌برند و نوازنده‌ها نسبت به دستمزد خواننده یک رقم ثابت می‌گیرند که باز بین آنها حداقل و حداکثر وجود دارد. بحث اینجا است که دستمزدها را باید نسبت به هزینه‌ها سنجید. فردی که از بیرون نگاه می‌کند، می‌گوید یک کنسرت در سالن میلاد نمایشگاه در دو سانس با ۴۲۰۰ تماشاگر و با در نظر گرفتن میانگین قیمت بلیت، یک رقم چند صد میلیونی در پی دارد و فکر می‌کند که تمام پول می‌رود در جیب خواننده یا تهیه‌کننده. اما واقعیت این نیست و خیلی اوقات ما باید هزینه‌های سنگینی را پرداخت کنیم. همه فکر می‌کنند که تهیه‌کننده همیشه سود می‌کند و ضررها را نمی‌بینند. مثلا با لغو شدن کنسرت‌ها، خسارت‌های میلیونی به تهیه‌کننده وارد می‌شود. فقط عده‌ی معدودی هستند که از این راه درآمدهای معقولی دارند و در چنین مواردی باید سابقه‌ی خواننده و سال‌ها زحمتی را که برای رسیدن به جایگاه امروزی‌اش کشیده در نظر داشت. در بعضی از اجراها، نوازنده‌ها اعتراض می‌کنند که چرا باید یک بیستم خواننده پول بگیرند. خب تماشاگر بلیت می‌خرد تا خواننده‌ی محبوبش را ببیند و چندان به نوازنده‌ها توجهی نمی‌کند. ولی طبیعی است که مانند تمام دنیا، نوازنده‌ی حرفه‌ای و تاثیرگذارتر دستمزد بیشتری داشته باشد. اگر بخواهم جمع‌بندی کنم، باید بگویم که وضع کنسرت‌ها از نظر نسبت میان هزینه و فروش تقریبا خوب است ولی در بحث آلبوم، حتی در بهترین و سودی نمی‌برد.

– سلیقه‌ی موسیقی مردم در این سال‌ها چه تغییری کرده؟

– تغییر که قاعدتا وجود داشته . در حال حاضر بین خود موزیسین‌ها و همین‌طور مخاطب یک آشفتگی وجود دارد و دلیلش هم نبود رسانه‌ای است که موسیقی را  به شیوه‌ی درست به گوش شنونده برساند. برای موسیقی زیرزمینی یک رسانه وجود دارد به نام ماهواره. خیلی‌ها با هر سطحی از کار و هر محتوایی، یک کلیپ می‌سازند و می‌فرستند روی آنتن و تازه از کارشان استقبال هم می‌شود. در حالی که برای موسیقی مجاز ما چنین رسانه‌ای وجود ندارد و به کسانی که با این وضعیت نابسامان توانسته اند در دل مردم جا باز کنند، باید خسته نباشید گفت و برای بنده بسیار قابل احترامند حالا در هر سبکی از موسیقی که باشند. از طرفی موسیقی دیگری هم در خارج از ایران با در اختیار داشتن رسانه های قدرتمند در حال فعالیت است. شما ستاره‌های موسیقی جهان را در نظر بگیرید. وقتی سه ماه از آنها هیچ تصویری پخش نشود، افت می‌کنند. ما یک رسانه‌ی تصویری درست و حسابی نداریم و تاثیر منفی‌اش علاوه بر اینکه در فروش آلبوم‌ها و کنسرت‌های مجاز کاملا احساس می‌شود، در جذب استعدادهای بالقوه و بالفعلی که در نسل جوان ما موج میزند نیز تاثیر میگذارد و آنها را به سمت شبکه های ماهواره ای سوق میدهد.

3
گفتوگو با مهدی میرزاباقریان

-نظرتان درباره‌ی موسیقی زیرزمینی چیست؟ آیا سرمایه‌ای که در آن خرج می‌شود، برای خواننده بازگشتی هم دارد؟

– به اعتقاد من موسیقی زیرزمینی ما موسیقی بدی نیست. با توجه به همکاری‌ها و شناختی که دارم، خیلی‌ها را دیده ام که واقعا می‌خواهند در یک چارچوب درست فعالیت کنند ولی یا در این زمینه اطلاعات کافی ندارند و یا این که دوست دارند خیلی سریع دیده شوند. برای مثال در موسیقی مجاز، خواننده به طور میانگین برای یک آلبوم در بهترین حالت و با کمترین هزینه‌ها، باید ۷۰، ۸۰  میلیون هزینه کند. تازه معلوم نیست آلبومی که به صورت مجاز منتشر شده، برای خواننده‌اش سودی دارد یا نه. ولی در موسیقی زیرزمینی، هرکسی می‌تواند با ده میلیون تومان هزینه، یک آهنگ یا کلیپ را پخش کند و خودش را محک بزند و خیلی‌ها از همین راه دیده شده اند. یکی از این شبکه‌ها را در نظر بگیریم و ویدیوهایش را در طول روز بررسی کنیم. حدود هفتاد درصد ویدیوها بعضا هیچ استاندارد و ارزشی ندارند. سی درصد باقی مانده هم ممکن است که از نظر محتوایی طوری باشد که تمام اعضای خانواده نتوانند کنار هم آن را  ببینند یا گوش کنند. یا اصلا امکان دارد که کلیپ از هر نظر، محتوا، موسیقی، تصویر و… درست باشد و بین مردم محبوب شود. ما نوعی موسیقی داریم که مخصوص مجالس به اصطلاح عروسی است و اسم‌های گوناگوی هم برایش گذاشته ایم. هفتاد درصد کلیپ‌هایی که در این شبکه‌ها می‌بینیم، تبلیغ این نوع موسیقی است. چون وقتی کلیپی از خواننده در این شبکه‌ها پخش می‌شود، شهرت پیدا می‌کند و دستمزدش برای مجالس بالا می‌رود. تجربه ثابت کرده که این موسیقی فقط برای آن هفتاد درصد سود دارد و درآمدزایی سایر موزیسین‌ها فقط در موسیقی مجاز و آن هم به واسطه‌ی کنسرت‌ها است، چون آلبوم‌ها سودی ندارند.

– مجوز گرفتن الان چه شرایطی دارد؟

– الان افراد و گروه‌هایی هستند که به دلایلی مثل سبک کار یا باور نداشتن خودشان دنبال مجوز نمی‌روند. بعضی‌ها هم می‌گویند که کار من چند سال است در ارشاد مانده و بهم مجوز نمی‌دهند. کسانی بوده اند که ما تمام کارهای مجوزشان را انجام دادیم، حتی کارهای مربوط به کتاب‌خانه‌ی ملی برای اثر و آلبومشان هم تمام شد و منتظر طرح جلد آلبوم از طرف خواننده بودیم. ولی یک سال بعدش خواننده گفته که کار من یک سال است در ارشاد مانده و بهم مجوز نداده اند! در حالی که اکثر این تاخیرها بدلیل تنبلی یا بلاتکلیفی خود آن خواننده بوده است ، خیلی وقت‌ها هم شرکت‌ها باعث عقب افتادن روند مجوز می‌شوند. یعنی خواننده کار را می‌سپرد به شرکت ولی شرکت اقدامی نمی‌کند. به طور کلی اگر کیفیت کار و محتوای آلبوم و آهنگ مشکلی نداشته باشد، روند دریافت مجوز بین ۴۵ روز تا دو ماه طول می‌کشد. اکثر کسانی که مجوز نگرفته اند، اشکال از کار خودشان و شرکت است یا آن که اثرشان مشکلی داشته. تعداد  خیلی کمی هستند که به دلایل خاص نمی‌توانند مجوز بگیرند.

– همکاری با گروه پیکلاویه چگونه اتفاق افتاد؟

– پیکلاویه  گروه خوب و نوپایی بود که با خرج خودشان تمام کارها را پیش برده بودند و قرار بود که هشتم اسفند ماه سال گذشته اولین کنسرت رسمی خود را برگزار کنند. مثل همیشه فرافکنی‌هایی صورت گرفت و کنسرت با فشار بیرونی لغو شد. بعد از شنیدن خبر فهمیدم که این گروه دقیقا از همان چیزهایی است که دنبالش می‌گردم. چون اصولا سرم درد می‌کند برای این که چهره‌ی واقعی موسیقی راک را در برابر انگ‌هایی مثل شیطان‌پرستی نشان دهم. کارهایشان را پیگیری کردم و مجوز اولین کنسرت رسمی راک ایرانی را در سالنی بزرگتر و با کیفیی بهتر، برای اردیبهشت ماه امسال گرفتم. تا جایی که پرس تی‌وی هم اخبار کنسرت را پوشش داد.

-دفتر وزارت ارشاد در این مدت به چه صورتی با موزیسین‌ها همکاری کرده؟

  – در طول مدت فعالیتم، ۶ مدیر کل دیده ام. می‌توانم بگویم که ارشاد بدون مشکل نبوده ولی همیشه به همه اهمیت داده است. این طوری که می‌گویند و تمام مشکلات را می‌اندازند گردن ارشاد، نیست. مطمئن باشید که آنجا همه چیز را زیر نظر دارند و واقعا هم تلاش می‌کنند، اما دردسرها و کارشکنی‌ها مربوط به جاهای دیگر است. از زمان آغاز فعالیت آقای ارجمند، اگر ده اتفاق در موسیقی افتاده باشد، نه تای آن مثبت بوده. ولی ما عادت داریم که نیمه‌ی خالی لیوان را ببینیم و چشممان را بر روی اتفاقات خوب می‌بندیم. به جای این که نقد کنیم و دنبال پیشرفت باشیم، همه چیز را تخریب می‌کنیم و همیشه‌هم که ناراضی هستیم. فردا روزی اگر یکی از همین دوستانی که دائم ایراد می‌گیرند به چنین سِمتی برسد، باز عده‌ی دیگری برای ایراد گرفتن پیدا می‌شوند. متاسفانه یاد نگرفته ایم که اگر دست کسی را نمی‌گیریم، دیگر پایش را نکشیم.

– اصلا موزیسین‌های ایرانی حاضر اند که در کنار هم بایستند؟

– خیر. بعضا می‌بینیم که فلان آهنگساز دیگری را قبول ندارد. در میان نوازنده‌ها و حتی شرکت‌ها هم وضع همین است. یکی از دلایل اصلی‌اش نبود صنف است. مثلا وقتی یک کنسرت‌گذار برنامه‌اش لغو می‌شود، صنفی نداریم که ازش حمایت کنند. در عوض جوری به ماجرا دامن می‌زنند که اصلا دیگر نتواند به این کار برگردد. ما در موسیقی باید یاد بگیریم که کنار هم باشیم و حرکت کنیم نه این که هر کس ساز خودش را بزند.

1
گفتوگو با مهدی میرزاباقریان

– آموزش موسیقی الان چه وضعی دارد؟ سطح سواد موزیسین‌ها قابل قبول است؟

– من فقط نظر شخصیم را در جواب سوال شما میگویم و قصد جسارت به کسی ندارم ، یادم می‌آید وقتی که می‌خواستم وارد کنسرواتوار بشوم، علاوه بر سوالات تخصصی از ما تست هوش هم می‌گرفتند. ( با خنده: شما با یک ناشر و تهیه کننده, موزیسن و مدیر اجرایی با آی کیو ١۵٠ مصاحبه میکنید.) اما الان چنین جریانی وجود ندارد و آموزش را خیلی ساده و راحت می‌گیرند. در گذشته یک استاد تار برای قبول کردن شاگرد، به  فرهنگ خانواده‌‌ هنرجویش هم دقت می‌کرد و به سادگی هر شخصی را به عنوان شاگرد نمی‌پذیرفت. به نظرم اگر کسی هم  از نظر فرهنگ و رفتار دچار کمبود باشد، دانش می‌تواند به بهبود و پیشرفتش کمک کند. ولی الان چنین بحثی نیست، سخت‌گیری‌های لازم به عمل نمی‌آید و افرادی صاحب جایگاه می‌شوند که سواد درستی ندارند. ورودی فعلی ما به فضای آکادمیک موسیقی مثل آموزشگاه‌ و دانشگاه اصلا جالب نیست. موسیقی یک ابزار هنری است و به درک و شعور نیاز دارد و قرار نیست که در دست همه باشد. مثل چاقو که اگر دست همه باشد حتی با وجود آموزش، احتمال آسیب دیدن بیشتر می‌شود. آسیب این ورودی موسیقی ما همین VST و برنامه‌ها است که همه به واسطه‌ی آن شده اند آهنگساز. ( در حالی که استفاده از همان سمپلها نیز در واقع باید با سواد موسیقی باشد ). به جرأت می‌گویم که دزدی در موسیقی ما ( ملودی، موتیف و …) روز به روز بیشتر می‌شود. کافی است یک آهنگ معروف شود تا کپی‌های آن بازار را پر کند. یک زمانی در ایران کارهای خارجی را کاور می‌کردند ولی الان علنا بعضی خواننده‌های داخلی شبیه هم می‌خوانند و هرکدام هم طرفدار خودشان را دارند.

– از ورودی گفتید، خروجی فضای آموزشی موسیقی را چطور ارزیابی می‌‌کنید؟

– یک زمانی کار کردن در زمینه‌ی موسیقی باعث می‌شد که بگویند طرف از خانواده‌ای فرهنگی است. اما امروزه به کسی که وارد کار موسیقی می‌شود، می‌گویند مطرب. علت هم خروجی زیاد و ضعیف موسیقی است. ( جماعت مجلس بروبعضا شده اند هنرمند ) وقتی شخصی آموزش می‌بیند، باید دید که اصلا درک و استعداد موسیقی را دارد یا نه. وقتی به این شکل نیست و صرفا بحث پول در آموزش مطرح می‌شود، نتیجه‌اش ورود افراد فاقد سواد و اطلاعات به موسیقی است. یعنی کسی که پول دارد و آهنگ می‌دهد بیرون. کمیت در موسیقی بد نیست، ممکن است که خیلی‌ها هم در زمینه‌ی موسیقی فعالیت کنند. ولی وقتی مخاطب آموزش ندیده و اطلاعات کافی ندارد، که از این بابت مقصر هم نیست، موسیقی بد را برای شنیدن انتخاب می‌کند وآن وقت زمینه‌ی ستاره شدن خواننده‌ای را به وجود می‌آورد که ظرفیت چنین موقعیتی را ندارد. بعدش هم دیگر نمی‌شود حرف زد چون طرفداران پرتعدادش به صورت افراطی با مخالفان برخورد می‌کنند و همین‌جوری یک تنش اجتماعی به وجود می‌آید.

– واقعا موسیقی امروز ما تکراری و یکنواخت است؟

– در حال حاضر شاید بیشتر از خوانند، ترانه‌سرا داشته باشیم و بیشتر از ترانه‌سرا، آهنگساز و تنظیم‌کننده. به هرکسی که چند خط شعر نوشت نمی‌شود گفت ترانه‌سرا و کسی هم که چند لوپ را پشت هم می‌گذارد آهنگساز نیست. آهنگساز وقتی بهش قلم و کاغذ می‌دهی، باید بتواند آهنگ بنویسد. خیلی از ترانه‌سراها یک سری کلمات ثابت دارند که هر دفعه به شکلی آنها را کنار هم می‌چینند و آهنگسازها هم چند تا چیزی که بلدند را مدام تکرار می‌کنند. در بین این کارهای یکنواخت و تکراری، کسانی هم هستند که کار اصولی انجام می‌دهند و تفاوت کارشان در موسیقی و ترانه با سایرین به خوبی احساس می‌شود.

-و سوال پایانی، بعد از ماه رمضان چه پروژه هایی خواهید داشت؟‌

– اولین آلبومی که توسط آوای سو‌ته‌دلان پخش خواهد شد، «شبت خوش باد، من رفتم» کار جدید علی تفرشی بعد از پنج سال است. آلبوم‌های دیگری هم در حوزه‌ی پاپ داریم که چون مجوزها هنوز قطعی نشده، نمی‌توانم اطلاعات بدهم. در بحث کنسرت‌های شرکت آوای فروهر هم، سیروان، محسن یگانه، زانیار و مازیار فلاحی مرداد ماه در تهران به روی صحنه می‌روند و انشااله ٨ مرداد هم با ارکستر سمفونیک البرز به سرپرستی سید محمدحسین مقدس تفرشی در برج میلاد روی صحنه خواهیم رفت . آلبوم خودم هم که تابستان منتشر خواهد شد.

تهیه و تنظیم گفتوگو: پاشا ولایی

منبع :
پارس نوا

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *