ثبت نام

«محسن شریفیان»: برای حفظ فرهنگم، مقررات را زیر پا گذاشتم؛ مصاحبه با شریفیان، سرپرست گروه «لیان»

honarmand-4901022222
ب

«محسن شریفیان»: برای حفظ فرهنگم، مقررات را زیر پا گذاشتم؛ مصاحبه با شریفیان، سرپرست گروه «لیان»honarmand-4901022222

پارس نوا: «محسن شریفیان» که خود را یک موزیسین فولک معرفی می کند، امسال چهارمین دهه از بهار زندگی خود را پشت سر خواهد گذاشت. او نوازنده چیره دست «نی انبان» و آهنگساز باجسارت و کاربلد بوشهری است که دستی هم به قلم و پژوهش دارد. این پژوهشگر در گپ و گفت صمیمانه از موسیقی محلی، تاریخ موسیقی بوشهر، حضور تاریخی زن ها در موسیقی بوشهر و سختی هایی که برای تهیه آلبوم هایش منحمل شده سخن می گوید.

چه چیز سبب شد که میان ژانرهای مختلف موسیقی، موسیقی محلی و بومی را به عنوان ژانر و سبک اصلی کار خود انتخاب کنی؟ این سوالت با توجه به جایی که من در آن زندگی می کنم که موسیقی خاص خود را دارد، کمی عجیب است و اگر من به سمت موسیقی محلی نروم شما باید چنین سوالی را بپرسید که چرا سمت موسیقی محلی نرفتم. طبیعی است که من در منطقه ای بزرگ شدم که برای هر فرد از بدو تولدش موسیقی محلی وجود دارد تا هنگام(دور از جان شما) مرگ و مراسم تدفین.

پس باید گفت موسیقی محلی را دوست داری و فقط یک جبر جغرافیایی نبوده است؟ کاملا درست است. این موسیقی جزئی از من است و در حال حاضر من هم جزئی از آن! پس برای حفظ آن بدون منت هر کاری از دستم برآید انجام می دهم.

کارهایت به شدت خاص و متفاوت است، می خواهم بدانم چقدر برای تهیه آلبومهایت مشقت کشیدی؟ هر کدام از آلبوم هایم سختی های خودش را دارد؛ ببین من در ۳ حوزه کار می کنم، حوزه اوّل آلبوم های پژوهشی است. مثلا در این حوزه باید اعتماد افراد محلی را جلب کنم که برای این کار همکاری کنند. بعد از جلب اعتماد که پروسه زمان بری است باید ببینم می شود نمونه های خوبی جمع آوری کرد یا خیر! حوزه دوم من آلبوم های تلفیقی است که بخشی از آن با گروه های مختلف کار کردم و بخشی هم مستقل. این هم باید ریسک آزمون و خطاپذیری و در نهایت موسیقی معاصر بوشهری و آثار لیان که باید دقت کنید که سنت ها رو حفظ کنی و نسل جوان و مخاطب جدید هم راضی نگه داری!

در قسمت آثار پژوهش اشاره کردید به موسیقی در معرض خطر! این یعنی چه؟ موسیقی هایی که کاربردشان را از دست داده اند و یا راویان اصلی آن توان اجرا رو از دست داده اند. همینطور که یک سری موسیقی هایی هست که از بین رفته و باید آن ها را احیا و بازسازی کرد.

در مورد آلبوم نوحه های زنانه چطور آن ها را بازخوانی کردید و اینکه اصلا چرا با توجه به ممنوعیت صدای زن، چنین کاری را انجام داید؟ ما نوحه های زنانه را بازخوانی نکردیم بلکه آنچه وجود داشت ضبط کردیم. در یک زمانی من از خواننده هایی که در حوزه موسیقی های زنانه فعالیت می کردند خواهش کردم که با من همکاری کنند تا بخش های مورد نیازم را ضبط کنم و از آنجایی که مادربزرگ من یکی از چهره های سرشناس این موسیقی بود و همینطور عموی من نیز در اجرا و ساخت نوحه های بوشهری سرآمد بود، این همکاری خیلی خوب صورت گرفت.

این قطعات را کجا ضبط کردید؟ در صداوسیمای مرکز بوشهر و آنجا توانستم بخش های قابل توجهی از موسیقی زنانه را ضبط کنم. در حال حاضر این موسیقی در آرشیو صداوسیما وجود دارد.

پس با این حساب مشکلات زیادی داشتید؟ کار بدون دردسر نمی شود! یکی از مشکلات من این بود که باید زن ها را آفیش می کردم تا بتوانم این موسیقی را ضبط کنم. جلب رضایت صداوسیما برای حضور تک خوان های زن در استودیو یکی از مشکلاتم برای تولید این کار بود، اما با همه این سختی ها من کا را انجامن دادم چرا که این کارها باید ضبط میشد و بایستی تفاوت قائل شد برای یک کار پژوهشی با یک کار دیگر، در انتشار کار هم با مشکلات زیادی مواجه شدم. زمانی که خواستم این کار را منتشر کنم تمام قطعه هایی که مربوط به سوگواری زنانه بود از آلبوم حذف شد و مجوز نگرفت.

چرا؟ تک خوانی زن بود و صدای زن ممنوع است.

حتی خوانش سوگواری؟ بله. من نتوانستم مجوز را بگیرم اما تصمیم را برای انتشار آن ها گرفته بودم و این بود که در نهایت این آلبوم صوتی با یک کتاب منتشر شد و من بخش های حذف شده از آلبوم صوتی را به آن اضافه کردم و این ها را با مسئولیت خودم منتشر کردم.

یعنی خلاف مقررات این کار را انجام دادید؟ بله، این کار را انجام دادم. من هم برای خودم و حفظ فرهنگ مقررات دارم! و به این موضوع باور دارم. یادم هست در آن زمان ریاست مرکز موسیقی را دکتر «همافر» بر عهده داشتند و زمانی که کتاب را باز کرد به من گفت مگر نگفتیم این ها را حذف کنید؟ و من گفتم شما این ها را نبین! شما حذف شده ببین چون این بخش غیرقابل حذف است! دکتر از قبل من را می شناخت و با کارهایم آشنا بود از زمانی که مید فرهنگ و ارشاد فارس بود. کتاب را بست و گفت راست میگویی من ندیدم!!!

خیلی ریسک بزرگی کردید؟ او اعتماد کرد و اگر آن موقع می خواستم سیاست های وزارت ارشاد را دنبال کنم(که اغلب سیاست های درستی هم هست) مردم «لالایی» سریال «مختارنامه» را نمی شنیدند، هیچ وقت آن صدا و آوا را نمی شنیدند و دیدید چقدر تاثیرگذار بود.

همان آواز تک خوانی زن بود که مدت ها هم سر آن بحث بود، فکر کنم اوّلین تکخوانی زن بود که بعد از انقلاب از صداوسیما پخش شد؟ بله دست است. بحث معنوی و حقوقی این اثر هم به میان کشیده شد! من در نامه ای که برای برای دکتر «ضرغامی» در زمان پخش سریال «مختارنامه» فرستادم، عنوان کردم: من برای ضبط آواهای زنانه از صداوسیما پولی دریافت نکردم! هر چند در آرشیو هست و از آن استفاده می کنند. من نتوانستم برای تشکر از افرادی که با من همکاری کردند پولی به آن ها پرداخت کنم. در نهایت در تجدید چاپ این اثر حتی از شرکت «ماهور» با توجه به اینکه برای ایک پژوهشگر حق تالیف وجود دارد، پولی نگرفتم. دوست داشتم در مورد این کار هیچ پولی دریافت نکنم که بعدها نگویند به دنیال سود مالی بود! آن ها نیز هیچ پولی از من نگرفتند و فقط همکاری کردند تا بخشی از فرهنگ بوشهر ثبت و ضبط شود، هدفی که به دنبال آن افرادم را انتخاب کردم.

ضبط آواهای زنانه با توجه به ممنوعیت صدای زن چه ویژگی بارزی داشت که حاضر شدید این همه سختی را تحمل کنید؟ یعنی موسیقی شنیده نشده ای است و یا … . بله، شما هر موسیقی از زن ها پخش کنید شنیده نشده چون همان طور که گفتی این موسیقی ممنوع است. اما موسیقی زن ها در بوشهر چیز دیگری است چرا که زن ها در بوشهر نقش بسیار مهم و پررنگی در حوزه موسیقی مذهبی دارند و نباید از آن ها غافل باشیم. بوشهر تنها جایی است که زن ها در تعزیه می خوانند. به گواه مورخان تاتر، در ایران همیشه مردها به جای زن ها صحبت می کنند اما در بوشهر چنین نیست و زن ها کاراکتر مذهبی خود را در خودشان ایفا می کنند. در حال حاضر هم چنین است. در برخی از مراسم مذهبی زن ها یا مردها مراسم را اجرا می کنند. یک مرد در کنار یک زن آواز می خواند. وظیفه محسن شریفیان که در این حوزه فعالیت می کند، معرفی چنین موسیقی ای به جامعه است.

پس می شود این ادعا را داشت که اوّلین نفری هستید که در موسیقی سوگواری زنانه فعالیت رسمی انجام دادید؟ نه، افراد زیادی در این حوزه فعالیت کرده اند شاید به گوش من و شما نرسیده، زن های بوشهری از دیرباز در این زمینه فعال بودند. در بخشی از کتاب «خلیج فارس در صد سال پیش» از زن های بوشهری با عنوان «مطربه» یاد شده و توضیحاتی آورده است. این نشان می دهد که زن های بوشهری از قدیم نقش برجسته ای در موسیقی محلی داشته اند. موسیقی بوشهر یک موسیقی پلی ملیتی و پلی قومیتی است برای اینکه به راحتی می توان تاثیر موسیقی هند، عرب و افریقا را ببینی و یا شاید تاثیر موسیقی بوشهری بر لری و قشقایی را بشنوی.

در قیاس موسیقی نواحی با موسیقی مردن، کدام سبک از این ۲ نوع موسیقی شما را به سمت خود می کشد؟ زبان و تخصص من موسیقی محلی است تا بتوانم با موسیقی مدرن و یا هر سبک دیگری گفتگو کنم. نمونه اش هم آلبوم «دینگ و مارو» هست. من مخالف هیچ نوع موسیقی نیستم، اگر موسیقی محلی را محور اصلی کارم قرار می دهم به دلیل احساس مسئولیتی است که در قبال فرهنگ و آئین منطقه ام دارم. بر همان اساس با سایر اقوام و موسیقی های دیگر گفتگو می کنم تا این نوع موسیقی را به جامعه و دنیا معرفی کنم. در حوزه های مختلف موسیقی کار کرده ام، در هر جایی که احساس کنم موسیقی محلی بوشهر می تواند کمک کند من فعالیت کرده ام.

ممکن است زمانی محسن شریفیان که خودش را یک موزیسین بوشهری پرزنت کرده ژانر کاری اش را تغییر دهد؟ «اسرار ازل را نه تو دانی و نه من»! نمی دانم در اینده چه می شود.

منظورم این است که در گوشه ذهنتان به عنوان یکی از کارهای آینده ات چنین برنامه ای دارید؟ خبر، من همیشه از الان صحبت می کنم. از زمان حال. در حال حاضر هم که داریم با هم صحبت می کنیم روز «خیام» است و من به شدت به «خیام» علاقه دارم، پس الان را می دانم که در حوزه موسیقی بوشهر فعالیت می کنم امام بعدش را نمی دانم همان طور که نمی دانیم فردایی را خواهیم دید یا خیر!!!

در موسیقی راک هم اخیرا تجربه هایی داشتی و با یکی از خواننده هی راک در ایران کار ضبط کردید؟ بله سوال شما در مورد کار با رضا یزدانی هست و موسیقی فیلم! پیش از آنکه آهنگسازی فیلم «عبدالحلیم حافظ» به کارگردانی احسان عبدی پور را مشترک با دوست عزیزم بابک شهرکی قبول کنم تجربه هایی در موسیقی راک با امیر دانایی داشته ام. بعدها هم در فیلم «عبدالحلیم حافظ» کار کرده ام که تجربه های با رضا یزدانی بوده است، که من کارهایش را دوست دارم.

نمی ترسید مخاطب خود را از دست بدهید؟ خبر، اصلا ترسی ندارم از اینکه موسیقی های مختلف را تجربه و کار می کنم راضی هستم و این در نهایت به ارتقاء شیوه کاری من در موسیقی محلی کمک می کند.

چرا برای راحت تر انجام دادن کارهای موسیقی خود به خصوص ضبط صدا که به نبود یک استودیوی استاندارد در بوشهر اشاره کردید، به تهران مهاجرت نمی کنید و مدام در سفر هستنید؟ من به همه جای دنیا مهاجرت می کنم! مسافرت می کنم اما در نهایت شهر صبور خفته به دامان خواب به من آرامش می دهد. از این شهر تغذیه می کنم از مردمش یاد می گیرم و از محیطش ایده می گیرم.

منبع: هنرمند(نازنین شادپی)

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *